به گزارش افغان نیوز؛ اداره بازرس ویژه امریکا برای بازسازی افغانستان (سیگار) در گزارش تازه خود زیر عنوان «پولیس در درگیری: درسهایی از تجربه ایالات متحده در افغانستان» ازکاستیهای پولیس و اشتباه سازمانهای بینالمللی یاد کرده است.
در گزارش سیگار آمدهاست که پولیس افغانستان به دلیل فساد، نقض قانون و حقوق بشر، اعتماد مردم را از دست داد که این موضوع از دید سیگار باعث استفاده طالبان از این خلأ شد.
در این گزارش ۲۰ سال تمویل، تجهیز و آموزش پولیس افغانستان بررسی شده که در آن به ناتوانی و ناکامی حکومتهای افغانستان، امریکا و آلمان در ایجاد یک پولیس پاسخگو و مردمی اشاره شدهاست.
سیگار، فساد، قانونشکنی و رفتارهای ناقض حقوق بشر پولیس ملی پیشین را برجسته کرده و گفتهاست که پولیس با «معافیت کامل به شکنجه، اخاذی، بازداشت خودسرانه و در برخی مواقع کشتارهای فراقضایی دست میزد.»
در این گزارش از قول یک مقام پولیس پیشین که نامی از او برده نشده، آمدهاست: «جهان در سال ۲۰۰۱ میدانست که چقدر مردم از طالبان نفرت داشتند؛ اما قبل از آمدن دوباره طالبان، پولیس به همان اندازه مورد نفرت مردم بود.»
در کنار موارد دیگر، در این گزارش نقش جامعه جهانی در آموزش و بلند بردن ظرفیت پولیس ناکارآمد خوانده شده و آمدهاست که پولیس افغانستان به دلیل فساد، قانونشکنی و نقض حقوق بشر و استفاده سوء، هیچگاه مؤثر نبود.
سیگار افزودهاست که پولیس پیشین افغانستان به جای محافظت از مردم بیشتر در خدمت حکومت بوده و از دولت محافظت کردهاست.
به گفته سیگار، طالبان با استفاده از این بیاعتمادی مردم محلی به خصوص در مناطق پشتوننشین، در محلات نفوذ کرده و در برخی مواقع، از سوی مردم به عنوان «نیروی رهاییبخش» مورد «استقبال» قرار گرفتند.
در گزارش آمدهاست: «قساوت پولیس ملی افغانستان در محور پروپاگندای طالبان قرار داشت و این اقدامات افسران پولیس، طالبان را هرچه بیشتر تقویت میکرد.»
سیگار، افغانستان را کشوری تقسیمشده میان قومیتهای متفرق و گیرمانده در قدرتهای جنگی عنوان کرده و گفتهاست که پولیس افغانستان همواره به «به چشم مجریان قوت دولت و جمعآوریکنندگان مالیات دیده شدهاست، تا محافظان مردم.»
طبق این گزارش، «بسیاری از قطعات پولیس ملی در مواجهه با تهاجم طالبان، فقدان حمایت لجستیکی و پشتیبانی هوایی امریکا، از میدان جنگ اغلب بدون فیر یک مرمی کنار رفتند.»
به گفته سیگار، کمکهای ارتش امریکا به پولیس افغانستان نظر به یک رویکرد بیش از حد نظامی بود و سبب شد که فقدان مکانیسم برای حاکمیت قانون و سهمگیری پولیس در جامعه فراهم شود.
این در حالی است که پولیس پیشین همواره با اتهامهایی از قبیل همه انواع فساد از جمله سوء استفاده مالی، دستداشتن در قاچاق مواد مخدر، سوء رفتارهای جنسی و آلودگی اخلاقی، مصرف مواد مخدر، اخاذی و… مواجه بود.
این نیرو همچنین به دلیل شرکت در جنگهای منظم به جای برقراری نظم شهری و تامین امنیت مردم، هزینههای سنگینی پرداخت و صدمات جبرانناپذیری را متحمل شد؛ این در حالی بود که پولیس اصولا نباید در جنگ شرکت میکرد و جنگ، وظیفه ارتش بود.