به گزارش افغان نیوز: در متن این نامه آمده است که دولت افغانستان با فروش مکان فعلی افغانفلم به وزارت خارجهی بریتانیا، برای ساخت سفارت جدید این کشور در کابل، تصمیم به تخریب این مکان ملیِ هنری و سینمایی دارد.
این تصمیم دولت، بدون مشورت، همفکری و نظرخواهی از فلمسازان و جامعهی فرهنگی ـ هنری افغانستان گرفته شده و هیچ جایگزینی برای احیا و ساخت مؤسسهی افغانفلم به عنوان تنها مرکز ملی فلمسازی افغانستان در نظر گرفته نشده است. ماهیت انتقال آرشیف ملی فلم به مکان غیر قابل دسترس و سیاسی، میتواند خلاف کنوانسیون میراث فرهنگی معنوی یونسکو محسوب شود.
افغانستان از امضاکنندگان “Convention for the Safeguarding of the Intangible Cultural Heritage“ کنوانسیون حفاظت از آثار فرهنگی معنوی یا غیرملموس در یونسکو است. در مادهی دوم، بند «ب» این کنوانسیون بینالمللی، از هنرهای نمایشی به عنوان میراث فرهنگی و معنوی نام برده شده است.
همچنین در برنامهی حافظهی جهانی یونسکو “Memory of the World“ از حاملهای سمعی و بصری، چون فلمها، کستها، دیسکها و عکسها به عنوان میراث فرهنگی یک کشور یاد شده و بر حفاظت و قابل دسترس بودن آنها برای همه تأکید شده است.
انتقال آرشیف ملی فلم افغانستان به ارگ ریاست جمهوری، قابل دسترس بودن آن را در آینده برای فلمسازان، پژوهشگران، مجامع تحقیقاتیـ فرهنگی و رسانههای آزاد افغانستان از ناممکن میسازد. چرا که دسترسی به منابع موجود در ارگ ریاست جمهوری افغانستان برای همهی مردم و رسانهها فراهم نیست. انتقال آرشیف ملی فلم به عنوان یک میراث فرهنگی به یک مکان سیاسی، به معنای کنترل داشتن دستگاه سیاسی قدرت بر فرهنگ و منابع تاریخی یک ملت است.
آرشیف مصور افغانفلم یکی از منابع مهم فرهنگیـ هنری و ملیـ تاریخی مردم افغانستان است. در این آرشیف نود ساله، آثار مستند از دوران جنگ جهانی، جنگ سوم انگلیس و افغانستان در سال ۱۹۱۹ میلادی، دورهی شاه امانالله، فلمهای مستند از دورههای بعدی تا پایان حکومتهای چپی مارکسیستی، فلمهای مستند از آثار باستانی افغانستان، رویدادهای مهم اجتماعی و سیاسی و تعداد زیادی فلمهای سینمایی افغانستان نگهداری میشود. ما تأکید میکنیم که به دلیل تغییر دولتها، هیچ تضمین حقوقی و حفاظتی برای آرشیف فلم در یک مکان محصور به دستگاه قدرت سیاسی وجود ندارد.
آرشیف افغانفلم در هیچ دورهی تاریخی به ارگ ریاست جمهوری افغانستان منتقل نشد، حتا در دوران طالبان این آرشیف با درایت و از خودگذشتگی کارمندان افغانفلم، برای نسلهای بعد حفظ شد.
بر اساس گزارشهای منتشر شده، مریم غنی دختر رییس جمهور از آرشیف افغان فلم برای پروژهی فلم مستند استفاده کرده که اطلاعات آن در وب سایت او و انترنت موجود است. با وجود آن که ایشان تقاضای رسمی دارد، اما انتقال آرشیف به ارگ ریاست جمهوری افغانستان، دسترسی و استفادهی خصوصی از این آرشیف ملی را برای نزدیکان دستگاه قدرت بیشتر فراهم میکند.
دولت افغانستان باید بداند که بخشی از فلمهای موجود در آرشیف افغانفلم متعلق به بخشهای خصوصی فلمسازی در دورههای گذشته است و تعدادی از صاحبان فکری آن آثار هنوز زنده هستند. در مادهی سوم، بند «ب» کنوانسیون آثار فرهنگی معنوی یونسکو، بر احترام به حقوق فکری صاحبان آثار تأکید شده است. بنابراین، حکومت افغانستان باید بر حقوق کاپیرایت، حقوق صنفی فلمسازان و مؤلفان آثار و خواست جامعهی فرهنگی در مورد یک مرکز ملی فلم و سینما احترام بگذارد.
تصمیم حکومت افغانستان در انتقال آرشیف فلم به ارگ، نبود شفافیت از سوی دولت و بررسی نشدن حقوقی موضوع، ابهامات زیادی را در خصوص این اقدام به وجود آورده است که باید هر چه زودتر توسط شخص رییسجمهور، به عنوان صادرکنندهی این فرمان، برای مردم، رسانهها و جامعهی فرهنگی و هنری افغانستان بهطور شفاف پاسخ داده شود.
سخنی با دولت بریتانیا
ما فلمسازان، نویسندگان و هنرمندان افغانستان تأکید داریم که دولتهای خارجی نباید بنا بر نیازهای سیاسی، باعث فشار بر حکومتها و از دست رفتن مکانها و مراکز ملیـ فرهنگی و هنری سایر ملتها شوند.
دولت بریتانیا باید به آثار ملی و فرهنگی یک کشور احترام بگذارد و از اهرم فشار برای مقاصد سیاسی استفاده نکند. ویرانی افغان فلم بدون تعهدات لازم برای مکان جایگزینِ فرهنگی و احیای صنعت فلم در بخش ملی افغانستان، خاطرات و تاثیرات نامطلوب و دوامدار را در ذهن جامعهی فرهنگی هنری و مردم افغانستان به جا خواهد گذاشت. بریتانیا میداند که گروههای تندرو نیز در افغانستان در صدد از بین بردن هنر، موسیقی، فیلم و سینمای این کشور استند، ولی مردم افغانستان به هیچ وجه آن را تحمل نخواهند کرد.
سخن آخر با دولت افغانستان
دولت افغانستان باید برای جامعه روشن کند که زمین افغانفلم را با کدام شرایط و چه مبلغی برای ساخت سفارت بریتانیا در کابل به فروش رسانده است و پول فروش این مرکز هنری فلمسازی را در کجا هزینه میکند؟
با توجه به اینکه دولت افغانستان از سال ۲۰۰۱ میلادی تاکنون و با وجود همکاری اقتصادی بینالمللی، استراتژی ملی برای فرهنگ و هنر فلم و سینما نداشته و این تصمیم حکومت نیز منجر به تخریب یک مکان ملی هنری میشود، نویسندگان این نامه بر این خواستهها تأکید کرده و آن را جزء نیازهای مشروع فرهنگی و هنری خود و جامعهی افغانستان میدانند.
خواستهها و راه حل
۱. در صورتی که دولت هیچ راه حل دیگری برای زمین افغانفلم ندارد یا قرارداد فروش آن قبل از قانون پنجاهسالگی مکانهای قدیمی و تاریخی امضا شده است، تقاضا و تأکید ما این است که پیش از تحویل زمین افغانفلم برای ساخت سفارت بریتانیا، حکومت افغانستان مکانی را برای ساخت یک مرکز ملی فلمسازی افغانستان با نام «افغانفلم» تعیین و پلان معماری آن را اجرایی کند.
۲. امضاکنندگان نامه از دولت بریتانیا میخواهند که به دلیل قوانین مبادلات زمینهای مهم و همچنین اهمیت ملی و فرهنگی افغانفلم برای جامعهی هنری و مردم افغانستان، تعهد بسپارد تا در هماهنگی با حکومت افغانستان، در ساخت مرکز ملی فلمسازی در افغانستان سهم جدی، شفاف و عملی بگیرد. جامعهی فرهنگی هنری و مردم افغانستان، عملکرد شما را در این عرصه نظاره خواهند کرد که چقدر به ساختار های بنیادی آموزش و فرهنگ و حمایت از آن اهمیت میدهید.
۳. انتقال آرشیف مصور افغانفلم به ارگ ریاست جمهوری، دسترسی آزاد مردم، رسانهها، پژوهشگران و صاحبان فکری آثار به آن را سلب میکند و خلاف کنوانسیون میراث فرهنگی معنوی یونسکو و قانون حق دسترسی آزاد به اطلاعات و منابع تاریخی است. دوباره تکرار میکنیم که انتقال این آرشیف بزرگ مصور تاریخی به ارگ، به معنای کنترل و تسلط دستگاه قدرت بر منابع تاریخ و فرهنگ مردم خواهد بود. از حکومت افغانستان تقاضا میشود که تا تکمیل کار ساخت تعمیر جدید افغانفلم، آرشیف فلم آن به گونهی کامل و طور مؤقت به دفتر یونسکو در کابل انتقال یابد. ما از سازمان فرهنگی یونسکو نیز میخواهیم تا به این درخواست فلمسازان و صاحبان فکری آثار رسیدگی کند.
۴. معتقد استیم که دولت قبلی و فعلی افغانستان بر مبنای بخشی از اساسنامهی تصویبشدهی افغانفلم در سال ۱۳۴۶ خورشیدی که گسترش افغانفلم را جزء برنامهی خود داشته، عمل نکرده و این مؤسسه را به حال خود رها کردهاند. این اساسنامهی تصویبشده با تغییراتی جزئی هنوز هم در افغانستان نافذ بوده، اما عملی نشده است.
در دنیای معاصر هنر سینما، نظر به صنعت دیجیتالی شدن فلمسازی حرفهای، هزینههای فنی ایجاد یک مرکز خوب تولید فلم، نسبت به دوران سینمای آنالوگ بسیار پایین آمده است. بر این اساس احیای افغانفلم، داشتن استدیو و شهرک سینمایی در چارچوب افغانفلم از ضرورتهای سینمای افغانستان است.
۵. دولت میتواند با احیا و نوسازی افغانفلم، این مؤسسه را به یک مؤسسهی درآمدزا و نیمهانتفاعی تبدیل کند. افغانفلم میتواند با اجاره دادن تجهیزات تولید فلم، استدیو و شهرک سینمایی خود برای پروژههای تولیدی تلویزیونها و فلمهای بخش خصوصی، به انکشاف بیشتر و خودکفایی برسد.
۶. افغانفلم جدید باید بخشی را به نام موزیم فلم و سینما داشته باشد. آرشیف نود سالهی فعلی آن باید در این بخش حفاظت و نگهداری شود. با پروژه دیجیتالی شدن همه آثار آرشیف فلم، باید تمام آثار آنالوگ و دیجیتال آن در آرشیف جهانی فلم از سوی افغانستان ثبت شود. آرشیف فلم و موزیم افغانفلم میتواند به آموزش فلمسازی و پژوهشهای فرهنگی هنری داخلی و بینالمللی کمک کند. این آرشیف میتواند از طریق نمایشهای بینالمللی و حق کاپیرایت در بخشهای داخلی و جهانی، برای افغانفلم و مردم افغانستان درآمد اقتصادی ایجاد کند.
۷. فلمسازان افغانستان در داخل و خارج از کشور که این نامه را نوشته و امضا کردهاند، آمادهاند تا در این امر مهم فرهنگی هنری از طریق نیروی انسانی مستقل، متخصص و با مشورت و همفکری برای احیای مرکز ملی فلمسازی توسط دولت همکاری کنند.
درخواست تمام فلمسازان، نویسندگان و هنرمندان افغانستان این است که دولت افغانستان، بهطور شفاف، باید به احیای مجدد افغانفلم به عنوان تنها مرکز ملی فلمسازی کشور متعهد شود.
بیتوجهی به فرهنگ و هنر یک ملت و مملکت ضایعهای است که تا سالها جبران نخواهد شد و مسئول آن حکومت افغانستان خواهد بود. هدف ما حمایت از رشد فرهنگ و هنر در جغرافیای بزرگی به نام افغانستان است.