طلاق به عنوان آخرین راه زندگی زوجین به طور نگران کننده ای در پایتخت کشور افزایش یافته است و گاهان امور ازدواج های اجباری و عروسی های زیر سن را عامل این امر میدانند.
به گزارش آژانس افغان خبر: بنا به آماری که از محکمه استیناف فامیلی کابل در دست است، نشان می دهد که آمار طلاق نسبت به سال های گذشته در شهر کابل افزایش یافته که بیشتر این درخواست ها از سوی زنان صورت گرفته است.
این اداره در نشر آمار طلاق در شهر کابل تصریح می کند که بیش از 115 مورد درخواست طلاق ازسوی مردان و بیشتر از400مورد نیز از سوی زنان می باشد
درنتیجه متلاشی شدن یک زندگی، زنان بیشتر از مردان آسیب پذیر هستند و این مشکلات علاوه بر تاثیرات منفی بر روحیه بانوان باعث منحل شدن و یا هم عدم ازدواج دوم آنان میشود.
در همین حال آقای محسنی عالم دینی در این باره چنین بیان می کند که آمار نکاح به مراتب بیشتر از طلاق است و هیچ گاه این پدیده شوم اجتماعی به طور گسترده ای در کابل افزایش نخواهد یافت.
آقای محسنی خاطر نشان ساخت بد دادن،ازدواج های اجباری و ازدواج زیر سن، علاقه مند شدن دخترو پسر نسبت به هم و وعده های بی اساس ازجمله مواردی است که منجر به طلاق در آینده میشود.
وی تصریح نمود مواردی نیز وجود دارد که بعد از ازدواج صورت می گیرد اما در نهایت به طلاق ختم می شود که شامل: بی اعتمادی، فقر، بی توجهی، برآورده نشدن نیازها، توقع های بی مورد، طویانه گزاف و مهریه های سنگین می باشد.
این عالم دینی با رد این که آمار طلاق در کابل و کشور به هیچ صورت افزایش نیافته اضافه می کند که آمار طلاق و ازدواج به هیج وجه قابل مقایسه نیستند و طبیعی است که روزانه ما شاهد ده ها مراسم ازدواج هستیم، اما برای طلاق کمتر کسی به عالمان دین مراجعه میکند.
محسنی تاکید می کند که خانواده ها برای جلوگیری از طلاق و مشکلات بعد از ازدواج فرزندانشان باید مشوره و تحقیقات را فراموش نکرده برای مستحکم شدن زندگی زوجین از هیچ تلاشی دریغ ننمایند.
او طلاق را آخرین راه زندگی دو زوج خواند و اظهار داشت تداوم زندگی دختر و پسر به روزهای قبل و بعد از ازدواج مرتبط است که خانواده برای وی تصمیم گرفته و در طول زندگی مشوره و هدایت می نمایند.
وحیده سعادت یکی از باشندگان شهر کابل افزایش آمار طلاق را خشنونت های خانواده گی وانحرافات به اعمال زشت در زندگی دو زوج می داند.
تمنا دختر 25 ساله که مدت یک ماه می شود از شوهرش طلاق گرفته می گوید: شوهرش مشکل روانی داشت و از محبت و عشق زن و شوهری چیزی نمی فهمید.
او علت اصلی طلاقش را بی توجهی و بی میلی شوهرش نسبت به خود عنوان کرد وافزود: شوهرم آنقدر غرور داشت که حتی از محبت کردن با زنش شرم داشت و با او بیگانه وار زندگی می کرد.
زهرا بانویست که بعد از15 سال زندگی مشترک از شوهرش طلاق گرفته و اکنون در خانه مادرش زندگی می کند اومی گوید: شوهرش بعد از 15 سال زندگی با وی به مواد مخدر روی آورد و از زن و فرزندان گریزان شد.
خانم زهرا یک دختر 14 ساله و دو پسر 9 و 6 ساله دارد که در خانه مادرش به تربیت و نگهداری فرزندانش مشغول است.
مریم اکرمی نیز خانم جوانی است که ازدواج های اجباری و بدون رضایت دو طرف را تجربه کرده و حالا جریان تلخ زندگی اش را چنین بازگو می نماید، من درست 14 سالم بود که پدرم مرا به عقد پسر کاکایم درآورد؛ اما هیچگاه از خودمان نپرسید که راضی به زندگی هستیم یاخیر.
خانم اکرمی که اکنون 27 سال دارد می گوید 2 سال قبل از شوهر به دلیل مشکلات خانواده گی و عدم تفاهم دو طرف در امور زندگی ازهمدیگر جدا شده اند.
اما این پایان زندگی مریم نیست و او حالا بامردی ازدواج کرده که صاحب زن دیگری است که تازه مریم از این واقعیت آگاه شده است.
مریم زندگی نخستش را به مراتب بهتر از زندگی دومش می داند و تاکید می کند در زندگی اولم اگر می خواستم شاید با مشکلاتش کنار می آمدم؛ اما مشکل زندگی فعلی ام هیچ گاه حل شدنی نیست.
مروه خانمی است که در خانه شوهرش از بهر مداخله های اطرافیان در زندگی اش شکایت دارد و یکی از دلایل طلاق را مداخله فامیل در زندگی دو زوج می خواند.
محمد عیسی اعظیمی یک تن از دانشجویان شهر کابل پخش سریال های مبتذل، پیروی از فرهنگ زشت غرب و ترویج فحاشی توسط برنامه های طرح شده غرب را عامل اصلی مشکلات خانوادگی می داند.
با این حال نهادهای دفاع از حقوق زنان در کابل تصریح می کنند که بانوان به دلیل عدم رسیدگی به حقوق شان از سوی شوهرانشان طلاق می شوند.
ازدواج های اجباری و زیر سن، تفاوتهای دیدگاه میان مردان و زنان و نیز افزایش خشونت از مهمترین انگیزه های روی آوردن به طلاق در کشور پنداشته می شود.
پیام ها