حکومت-بدست-سنی‌ها؛-شیعیان-تهدید-شوند-

معاون دوم شورای عالی مصالحه ملی، روایت تهدید‌آمیز امرالله صالح از زبان داعش را سیاست حذف هزاره‌ها و جنگ استخباراتی خوانده، می‌گوید: کدام تصامیم کلان سیاسی توسط شیعیان گرفته می‌شود که بتوان با تهدید شیعیان جلو تصامیم احتمالی حکومت را گرفت؟

به گزارش افغان نیوز: اسدالله سعادتی، معاون دوم شورای عالی مصالحه ملی با نشر اعلامیه گفته است؛ جناب آقای "صالح" معاون اول ریاست جمهوری، در سلسله نوشتار فیسبوکی، تحت عنوان «تصمیم چهل و نهم» (در صدر گزارشی از جلسات شش و نیم صبح) ادعا کرده است که: «طالبان داعشی در یک پیام کتبی به ما هشدار داده اند که اگر کسی از از زندانیان شان اعدام شد، کابل را به مسلخ شیعه تبدیل خواهند کرد». او در تکمله این مطلب افزوده است: «از قوه قضائیه کشور خواهش می‌نمایم که این خون‌خوارها را محاکمه علنی نمایند».
سعادتی افزوده است که این نوع اظهارات در فضای عمومی، نوعی جنگ روانی علیه یک بخشی از جامعه است. اشکال کار در این است که پیام طالبان داعشی اکنون نه از رسانه‌های منتسب به داعش؛ بلکه از حساب کاربری رسمی معاون نخست ریاست جمهوری توسط مقامات دولتی پخش، نشر و به سمع مردم رسانیده شده است. 
به باور وی؛ در توضیح اهداف تروریسم گفته می‌شود که یکی از اهداف محوری تروریسم، ایجاد فضای رعب و وحشت، از طریق دست‌یازی اعمال خونبار و خشن و نشر و پخش پیام‌های ترس‌آور در میان مردم عام و در سطح افکار عمومی است. اگر از این منظر نگریسته شود، بازگفت و روایت یک پیام پنهانی، حتی برفرض صحت پیام، در ذات خود، عملاً نوعی همراهی با اهداف تروریسم و همدستی در راستای پخش و نشر پیام‌های ترس‌ناک و رعب‌آور در میان توده‌های جامعه است.

وی گفت: دقیقاً به همین دلیل، از هنگامی که حوالی ساعت نه صبح این پیام همگانی شد، با وجود تأسف شدیدی که از نشر چنین پیامی بر روح و روانم نشست، قصد واکنش نشان دادن نداشتم؛ اما به رغم تأملی که در واکنش نشان دادن داشتم، آهسته آهسته دیدیم که کنش-واکنش‌های همرسانی این پیام، فضای مجازی را پر کرد. 
ٱقای سعادتی می‌گوید: جمع کثیری از مردم از ولایات مختلف، توسط تلفون و پیام در مورد این قضیه ابراز نگرانی کردند. بنابراین، موارد ذیل را در پیوند به همرسانی پیام مرگ و مسلخ‌سازی شیعیان اعلام می‌داریم:
1- برفرض صحت چنین پیامی از سوی "طالبان داعشی" –به تعبیر خود آقای صالح- نشر و همرسانی آن، به هر نیتی که باشد، در فرایند یک جنگ پیچیده استخباراتی، عملاً به مثابه حرکت به ظاهر تقابل‌آمیز دو تیغه قیچی، به قصد بریدن ریشه‌های شیعه یا دست کم ایجاد رعب و وحشت در میان شیعیان برای پیش‌برد اهداف سیاسی، سازمان داده شده است. 
از این جهت، نفس همرسانی این پیام و عمومی‌سازی آن را در فضای ملتهب مجازی نادرست و تأسف‌بار دانسته و معتقدیم که این نوع حکومت‌داری -حکومت‌داری فیسبوکی- نوعی شهرت طلبی بی‌قاعده است و امکان دارد به جای نفع، خسران بیش‌تر متوجه مردم سازد. تهدید مورد نظر آقای صالح توسط طالبان داعشی و تأکید ایشان بر محکمه علنی و اعدام اسیران آن‌ها می‌تواند این‌گونه نیز تفسیر شود که اگر واکنش داعش فقط کشتن شیعیان در این کشور است، اسیران آن‌ها را زودتر اعدام کنید.
2- پرسش اصلی این است که چه رابطه منطقی میان اعدام تروریستان توسط دولت و واکنش تهدید‌آمیز شعیان توسط طالبان داعشی وجود دارد؟ شیعه در کجای کار قرار دارد؟ بر فرض اعدام شدن اسیران داعش، در فرایند محاکمه و اعدام آن‌ها کدام تصامیم، در کدام نهادها توسط شیعیان اتخاذ می‌گردد؟ آیا رئیس جمهور کشور که صلاحیت امضاء و اجرایی شدن حکم اعدام را دارد، شیعه است؟ معاون نخست ریاست جمهوری که به اعتراف خودش، بار بار از قوه قضاییه کشور تقاضای محاکمه علنی این «خون‌خواران» را کرده است؛ شیعه است؟ پولیس و سارنوالی و محاکم این کشور در اختیار شیعیان است؟ اصلاً چند فیصد شیعه در بدنه این حکومت وجود دارد و کدام تصامیم کلان سیاسی توسط شیعیان گرفته می‌شود که بتوان با تهدید شیعیان جلو تصامیم احتمالی را گرفت؟
3- آیا به راستی در داغ کشته شدن شیعیان، اشکی که برگونه دولت مردان ما می‌لغزد و آهی که از نهادشان برمی‌آید، بیش‌تر و سوزناک‌تر از کشته شدن شهروندان سنی این کشور است تا اثر بازدارندگی شیعه کشی بیش‌تر باشد؟ تصور ما این است که حلقات استخباراتی از درون و بیرون کشور تلاش دارند، تا هزاره‌های شیعه مذهب افغانستان را در چنین وضعیتی، بین حمایت از صلح با طالبان و حمایت از حکومت در جهت مخالفت با صلح احتمالی مختار قرار دهند. این در حالی است که شیعیان افغانستان همواره حامی حکومت بوده اند و در طول دو دهه پسین، حتی یک مرمی از مناطق شیعیان به طرف نیروهای حکومتی آتش نشده است. افزون برآن، حمایت از حکومت و نظام، در بدل تأمین امنیت و ارائه خدمات رفاهی، یکی از وظایف اصلی شهروندان است؛ اما گرفتن حمایت از مردم با این نوع سیاست‌ها به یقین غیر اخلاقی و نادرست است.
4- با درد و دریغ، سیاست‌های غیر عادلانه زمامداران کشور، در قبال هزاره‌ها به عنوان شهروندانی که بخش اعظم شان شیعه هستند، کار را به جایی رسانده است که به زعم آن‌ها، در داستان حذف هزاره‌ها، حکومت روی دیگری از سکه حذف‌اندیشانه تلقی می‌شود. گروهی با قتل و کشتار، شیعیان را حذف فیزیکی می‌کند و گروه دیگر با سیاست تبعیض‌آلود، از ادارات و نهادها و مراجع تصمیم‌گیری و دفاعی حذف می‌نماید. جنرالان شیعه و مقامات و مأموران این قشر از جامعه به صورت سیستماتیک از بدنه حکومت حذف گردیدند. تأثیر روانی این فرایند رو به تزاید حذفی، در خصوص مورد دوم نیز، آن‌چنان ویران‌گر بوده است که بسیاری از قربانیان حملات تروریستی، افزون بر طالبان داعشی و داعشیان تکفیری، به وجود داعشیان حکومتی نیز معتقد شده اند. از آن جمله است، داستان حمله به محفل تجلیل از شهید مزاری در مصلای آن شهید و حمله به راه‌پیمایان جنبش روشنایی در دهمزنگ. یقین داریم کسی به تخمین‌های اطلاعاتی معاون اول ریاست جمهوری شک نمی‌کند. کابل کف دست ایشان است. ایشان می‌داند که در بسیاری از حملات تروریستی، از جمله در حمله به کوثر دانش، مردم آسیب‌دیده، پولیس را بعد از وقوع حادثه اجازه ورود به ساحه نمی‌دادند؛ زیرا، به دلیل عمل‌کردهای غیر عادلانه مقامات سیاسی، اعتماد مردم به این نیروی مقدس مردمی از دست رفته است.
5- تأسفبارتر این است که کشتار شیعیان حتی جلسه شش و نیم را نیز به تکاپوی معرفی و دستگیری و مجازات قاتلین آن‌ها وا نمی‌دارد. عاملین حمله به مصلای رهبر شهید هم‌چنان نا معلوم است. عاملین حمله به کوثر دانش شناسایی و به پنجه قانون سپرده نشد. عاملین انفجارهای بامیان همچنان با صد پرسش مواجه است؛ اما با وجود آن، در جلسه شش و نیم چیز قناعت‌بخشی در این موارد گفته نشده است. معاون ریاست جمهوری در تصامیم شش و نیم از انتقام سخت علیه عاملان انفجارهای بامیان سخن نگفت و آن‌ها را فقط به «عدالت الهی» وانهاد. در حالی که بسیاری از مردم، دست استخبارات منطقه را در انفجارهای بامیان دخیل می‌دانند.
6- داعشیان تکفیری یا طالبان داعشی نیز باید بدانند که با پیام قتل و کشتار و نابودی، یک ملت را نابود نمی‌توانند. مردم ما هم‌چنان در برابر تمام توطئه‌ها و دشمنی‌ها و دسیسه‌ها و جنگ‌های کثیف استخباراتی مقاومت خواهد کرد و یکپارچه در برابر آنها خواهد ایستاد. افزون برآن، خطا است اگر تصور کنیم که داعش و یا طالبان داعشی تنها دشمن شیعه است. حوادث تروریستی سال‌های پسین نشان می‌دهد که خون شیعه و سنی یک جا بر زمین ریخته و قامت پشتون و هزاره و تاجک و ازبک و سایر اقوام کشور یک‌جا نقش زمین شده است. بناء جدا کردن مردم افغانستان در مواجهه با گروه‌های تروریستی، فضاحتی است بزرگ و کاری است خطر خیز، غیر عاقلانه و غیر اخلاقی. بناءً از مقامات عالی رتبه حکومت می‌خواهیم که از اظهارات نادرست و تفرقه افکنانه پرهیز کنند.

حکومت بدست سنی‌ها؛ شیعیان تهدید شوند؟

پیام ها

نظرتان را بیان کنید

پیام های ارسالی پس از تایید منتشر خواهند شد